گپوگفتی با نسترن سلیمان؛ راهبر دپارتمان شکارچیان راورو
در راورو چه میگذرد؟ چه افرادی مشغول کارند؟ چه اتفاقها و رخدادهایی در جریاناند؟
در این بلاگپست به گپوگفت با نسترن سلیمان پرداختهایم.
نسترن سلیمان راهبر دپارتمان شکارچیان راوروست. در پلتفرم باگ بانتی راورو، که پلی میان کسبوکارها و شکارچیان آسیب پذیری ست، نسترن در نقطهی ارتباط پلتفرم با شکارچیان آسیب پذیری ایستاده است. گوشی شنوا برای شنیدن دغدغهها، اعتراضها و هر آن چیزی که دل تنگ شکارچیان میخواهد است. گفتوگو با شکارچیان، پاسخگویی به آنها، پیگیری اعتراضاتشان و ... از کارهایی اند که نسترن در راورو انجام میدهد.
_ تو در راورو چهکاری میکنی؟ نقشت چیست؟ نقش خودت را چطور میبینی؟
من یک سالی هست که با پلتفرم راورو همکاری میکنم. از ابتدای ورودم، تمرکز اصلی من برروی ایجاد ارتباط با شکارچیان بوده است. تلاش کردهام که دغدغهها و اعتراضاتشان را بشنوم و برای رفعکردن آنها قدم بردارم.
_ چه چالشهایی در شغل و تسکهای روزانهی تو پررنگ است؟
عمدهی چالش من در این حوزه، مربوط به اختلاف بین دیدگاه شکارچیان و تیم فنی میدان هاست. این موضوع عامل عمدهی اعتراضات شکارچیان است.
پیشنهاد خواندنی: گفتنیهایی راجع به نقش پلتفرمی راورو بین شکارچی آسیب پذیری و میدان ( گپوگفتی با کاظم فلاحی )
_ در ارتباط با شکارچیان چه دغدغههایی بیشتر توجهت را جلب میکند؟
باتوجه به تجربههایم، عمدهی دغدغهی شکارچیان در این حوزه مبالغ بانتی، سطح آسیب پذیری و زمان رسیدگی به گزارشات از سمت میدان است.
_ تو در جایگاهی ایستادهای که مربوط به ارتباط است. در این مورد برایمان بیشتر توضیح میدهی؟
از آنجایی که ما به عنوان یک پلتفرم باگ بانتی، بقایمان به حضور میدان و شکارچی وابسته است، ارتباط مناسب و سازندهی با این دو گروه برایمان حائز اهمیت است. لذا تصمیم گرفته شد تا به طور جدیتری با شکارچیان ارتباط بگیریم. تا ضمن شنیدن دغدغههای آنها به ساخت یک شبکهی ارتباطی بین شکارچیان نیز کمک کرده باشیم.
_ چه نکات قابلتوجهی را در ارتباط میبینی؟
بگذارید ابتدا بگویم که ارتباط برای من چه معنایی دارد؛ برای من ارتباط در راورو، یعنی میزان ارزشی که سازمان دارد برای من قائل میشود. فارغ از اینکه من در آنجا کار میکنم، به احوالات من هم اهمیت میدهند. در کنار آن، مدلی که با من ارتباط میگیرند هم، برایم باارزش است. خب ما همین مدل و جنس ارتباط را برای شکارچی هم قائل هستیم و به ارتباط با شکارچی هم به این شکل نگاه میکنیم؛ حضور شکارچی برای ما مهم است، برایمان مهم است که حالواحوال شکارچی چطور است، مهم است که اگر اعتراضی دارد بهطورشایسته به آن رسیدگی شود و و غیره. اعتراضهای شکارچیان، چیزی ست که حتی اگر شکارچی هم تمایلی به پیگیری جدی نداشته باشد، ولی من برروی پیگیری ایستادگی میکنم تا به جواب واضح و قانعکنندهای برسیم و به شکارچی هم منتقل کنیم. چرا؟ چون این موضوع هم برایمان مهم است که بدانیم کجاهای کار خودمان هم اشکالهایی وجود دارد تا بتوانیم بهتر بهبودش دهیم. وقتی ما با شکارچی ارتباط میگیریم، میخواهیم به شکارچی این پیام را منتقل کنیم که حضور تو برای ما مهم است، ما تو را بهعنوان یک ابزار برای پولدرآوردن نمیبینیم، تو بهعنوان یک انسان در درجهی اول برای ما مهم هستی و در کنار آن داریم باهم کار هم میکنیم.
_ حتما خاطرههای جالبی از شکارچیهای راورو داری، برایمان تعریف میکنی؟ خاطرههایی که هیجانزدهت کردهاند، برایت جالب بودهاند، یا حتی خندهدار/گریهدار بودهاند.
راستش من هر روز در حال سورپرایز شدن هستم. خیلی خاطرههای متنوعی از فرآیند کاریام دارم؛ از آن شکارچی که یک گزارش بدون PoC ارسال میکند و بعد انتظار تایید گزارشش را هم دارد! یا آن شکارچیای که یک گزارش صحیح ارسال میکند، میدان رد میکند و تیم فنی ما ساعتها برای اثبات گزارش چانه زنی میکند. یکبار یک شکارچی خیلی زیاد از رد شدن دو گزارشش ناراحت بود و خیلی به من اعتراض کرد. در آخر هم گفت اصلا نمیخواهم اعتراضم را پیگیری کنید. اما از آنجایی که ما تلاش میکنیم، کار درست را انجام بدهیم، من هر دو گزارش را پیگیری کردم و مشخص شد که اشتباهی رخ داده و هردو گزارش صحیح بودهاند و بهشان بانتی تعلق میگرفته. شکارچی بهم پیام داد و گفت:" باورم نمیشد، وقتی که گفتید پیگیری میکنم، واقعا پیگیری کنید؟" یک بار هم طی گفتوگو با یک شکارچی در ساعت ۸ شب، متوجه شدم که از راورو دلخوری دارد. بهطوراتفاقی من آن روز به همراه خانوادهام در شهر محل سکونت آن شکارچی بودم. بهش گفتم: "میخواهم ببینمت تا رودرو صحبت و این مسئله را حل کنیم." بندهی خدا باورش نمیشد! ولی خب نیم ساعت بعدش در یک کافه نشسته بودیم.
پیشنهاد خواندنی: پاسخ به پرسشهای پرتکرار شکارچیان
_ بهعنوان یک مادر، برنامهی روزانهی کاریت چطور میگذرد؟ چه چالشهایی داری؟
من به واسطهی کارم باید بیشتر ساعات روز را آنلاین باشم و پاسخگوی شکارچیان. بیشتر سعی میکنم ساعاتی که پسرهایم در مدرسه هستند و شبها به کارهایم برسم. یکی از چالشهایم این است که پسرهای من اسم شکارچیان راورو را بیشتر از اسم اقوام و دوستان به زبان میآورند. :)
_ آرزویی برای حوزهی امنیت سایبری داری؟
بزرگترین آرزویم بلوغ امنیتی در سازمانهاست. من از جایگاهی که خودم در این شغل در آن ایستادهام، بزرگترین مشکلی که میبینم این است که شکارچیها باگی را پیدا میکنند، میدان در اکثر اوقات با چانهزنی بر سر گزارش یا حتی ردکردنش، شکارچی را دلسرد میکند. به نظرم یکی از دلایل این رفتار میدانها و کسبوکارها، نداشتن بلوغ امنیتی ست. بسیاری از سازمانها از این موضوع آگاه نیستند که امنیت چقدر برایشان اهمیت دارد، نمیدانند که اگر سایتشان هک شود چه اتفاقی برایشان میافتد. اینها چیزهایی هستند که اگر کسبوکارها بدانند، چانهزنیها بر سر گزارشها کمتر میشود. و بهالطبع آن شکارچیان نیز با انگیزه و اشتیاق بیشتر و راحتتر فعالیت میکنند و به بانتیهایشان هم میرسند.
_ اگر چوب جادویی داشتی که میتوانست یک چیزی را در شغلت تغییر بدهد و بهبود ایجاد کند، دوست داشتی چه چیزی را تغییر بدهد؟
دوست داشتم بتوانم باطن راورو را به شکارچیان نشان بدهم. ما در راورو، اغلب از سمت شکارچیان متهم میشویم به اینکه طرف میدان را میگیریم. درحالیکه من شاهدم که همکاران من در تیم فنی، ساعتها با میدانها برای اثبات خیلی از گزارشها گفتوگو میکنند.
یک چیز دیگر را هم تغییر میدادم: به همهی شکارچیان نحوهی صحیح گزارشنویسی را یاد میدادم. :)
_ امیدواریم که به تحقق این آرزوها نزدیکتر شویم. ؛) ممنون که در این گپوگفت همراهمان بودی نسترن جان.
بلاگپستهای مرتبط:
گپوگفتی با شقایق جوادی، راهبر ارتباط با میدان های راورو